این مرجع تقلید در پاسخ به این سوال كه ارتباط و برخورد پزشكان با بیمارانى كه به بیماریهاى بدخیم، از جمله سرطان و... مبتلا هستند، چگونه باید باشد؟، اظهار كرد: وظیفه شرعى پزشك، معالجه نمودن بیمار به انواع معالجهها و تجویز داروهاى مؤثر است، و هر طریقى كه پزشك تشخیص دهد كه در بهبود حال بیمار، مؤثر است، گرچه تلقینات روحى باشد، از باب وظیفه الهى و ملى و انسانى او باید انجام گیرد؛ بلكه حتى اگر نیاز به كذب هم احیاناً پیدا شود، نمىتوان گفت كذب محرم است، بلكه به خاطر مصلحت، جایز و لازم است؛ همچنان كه اداى هر جمله و هر دارویى كه احتمال تأثیر منفى در بهبود بیمار داشته باشد، به جهت ایذا و تخلف از وظیفه پزشكى، حرام و گناه است. بنابراین، تنها معیار در جواز و عدم جواز خبر دادن پزشك در موارد ذكر شده در سؤال، تأثیر مثبت و منفى داشتن روى بیمار است؛ و اما غیر از آن، مانند جنبههاى اقتصادى و یا اجتماعى در وظیفه خطیر و عظیم پزشكان متعهد، دخیل نیست و هیچ گونه تأثیرى ندارد؛ و در مورد اطرافیان بیمار، اگر خبر دادن به آنها ارتباطى با معیار ذكر شده پیدا نكند، فى حدنفسه، جایز است. ناگفته نماند كه تشخیص معیار، با خودِ پزشك یا پرستار و مسئول معالجه بیمار است، و اگر شك كند كه آیا تأثیر منفى دارد یا خیر، به جهت اهمیت معالجه و حرمت ایذا و مأیوس كردن بیمار، لازم است كه خبر ندهد و از خبر دادن، احتراز نماید. پسندیده ترین كارى كه از نزدیكان، پزشكان و پرستاران این بیماران بر مىآید، این است كه چراغ امید را در دل بیمار روشن نگه دارند، و با عطوفت و مهربانى در كنار او باشند. بنابراین، وقتى براى عیادت بیمار، به اندازهاى اجر و ثواب ذكر شده كه به تعبیر صاحب جواهر، فقیه و عالم دینى گرانوزن و كم نظیر، «عقل از درك آن ناتوان است»، براى رسیدگى و درمان وى، پاداش الهى را چگونه مىتوان درك و محاسبه كرد. بخصوص خانواده بیمار، همه تلاش خود را براى حفظ و عزت حرمت بیمار، صرف مىكنند و بدین وسیله، خود را در معرض رحمت الهى قرار مىدهند، كه طبق نقل روایت، بیمار، مانند رزمنده در میدان جنگ، مستجاب الدعوه است. بهترین توصیه براى پزشكان و پرستاران، سفارش حكیمانه حضرت امام خمینى(سلام الله علیه)است كه فرمودند:
«عطوفت به بیماران و امید دادن به آنها و وعده سلامت به اذن اللّه براى آنها، به صحت آنها كمك مىكند. فرضاً مریضى به نظر شما اصلا از این مرض نجات پیدا نمىكند، لكن اولا اینكه دست غیب هم در كار هست كه آن ماوراى نظر امثال ماست و شما هم مأیوس نباشید؛ ثانیاً اینكه چه بهتر كه یك مریضى كه از این دنیا مىخواهد برود، با دل خوش از شما برود. این طور نباشید كه گفته بشود: تو خوب نمىشوى. همین، در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او كمك مىكند و با دل افسرده از این دنیا مىرود؛ لكن اگر به او امید دادید، محبت كردید، نوازش كردید، خدمت صادقانه كردید، با روى خوش خدمت كردید به این مریضها كه اكثراً افسردهاند، بر فرض اینكه از این دنیا هم برود، با یك روحِ امیدوار و شیرین از این دنیا مىرود و این براى شما خیلى ارزشمند است».
نظر شما